۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

نامه اي به غلام

يادم رفت اينو بهت بگم كه، بعد از اينكه تو اوشو رو بهم معرفي كردي رفتم سراغ حرفا و كتاباش، باهاش زياد ارتباط برقرار نميكردم ، همچنان گيج بودم، ولي بعضي روش هايي كه ميداد مثلن براي relaxation كه خودتم بهم ياد داده بودي برام جالب بود. بعدا  كه با اصغر صحبت كردم و با هولاكويي آشنام كرد، فهميدم كاملا پايه علمي داره و از خودش در نياورده ولي بقيه حرفاش غيرعلمي بود. عرفان ، نزديك شدن به منبع انرژي، آرامش روح .... اينا بنظر من، آدمي كه ميخواد منطقي زندگي كنه رو گيج و گمراه ميكنه. اگه كسي هم اصرار داشته باشه با احساسش بيشتر زندگي كنه، يعني مسائل رو قبل از برخورد عاقلانه، احساسانه برخورد و تحليل ميكنه، كه راهش از امثال من جداست. نميخوام در مورد اين بحث كنم كه خدا و روح و ... وجود دارند يا نه، چون اصولن جزو مسائل تكذيب ناپذيرن (irrefutable)، پس بهتره كه روشون مانوري هم ندم، مخصوصن وقتي كه ميشه بدون اين ها هم زندگي راحت و درستي داشت. تو پست قبلي يه سخن از يه فيزيكدان كه هم رشته خودت هم هست رو آوردم، كه تاييد ميكنه حرف منو. 

پ.ن: اين پست در واقع ايميلي بود كه ميخواستم برا غلام بفرستم، بعد ديدم برا آشنايي با اوشو و تفاوت ديدگاهش با عقل گراها مفيده و تو وبلاگ آوردمش.

۴ نظر:

زلال پرست گفت...

سلام .ممنون که به وبلاگم اومدی.من قبل تر ها خیلی فعالیتم بیشتر بود اما این روزها خودم ناخواسته ریشه هامو از جاها ی دیگه قطع کردم.در مورد رشته ات احساس می کنم یک طورایی به رشته لیسانس من ربط پیدا می کنه. در خصوص مطالبی که نوشتی باید سر فرصت بخونم و کامنت بگذارم. ولی بعضی هایش باب طبعم نبود و به شان اعتقادی نداشتم.

عاطفه گفت...

سلام
این روزا هادت کردی بگی تو مثه 5 سال ÷یش منی !
این روزا شاید خیلی منطقی شدی .تعادل تو همه چی لازمه تعادل بین احساسات و منطق لازمه بخظر من!
این روزا که خیلی منطقی ای حواست باشه جنبه های قشنگ احساس رو از دست ندی!
هرچند که من فک میکنم فعلا فقط در حرف منطقی ای !(بهت برنخوره مهندس_توضیح هم نخوای پلیز.مغسی بوکو)

نادون خان گفت...

در جواب عاطفه
آخه مگه ممكنه احساسش تعطيل بشه؟ همه حرفم اينه كه قبل از احساسي برخوردكردن با مسائل، با هر اتفاقي، اول منطقي نگاش كنيم. پرواضحه من اين مدت زوم كردم رو اين منطق، چون مي بينم كه همه ازش صحبت ميكنن ولي در عمل خبري نيس. همين كه ميگي توضيح نخواه، يعني چي؟؟؟؟
اگه شك داري كه دارم فقط حرفشو ميزنم، قبوله، بيا و 1ماه در همين وضعيتي كه من هستم زندگي كن ...

در جواب زلال پرست
ميدونم كه حرفام برا كسي كه منو نميشناسه خشكه، اون طراوتي كه در حرفاي احساسي هست در كلام من نيس. ولي كلافه ميشم بس كه دور و برم كه همينطور آدما دارن خودشون و بقيه رو اذيت ميكنن. همه هم يجورايي ادعاي راه-درستيشون ميشه، فقط منطقه، كه اگه آدم ظرفيت روانيشو داشته باشه، ميتونه بعنوان يك روش يكسان، هميشه درست جواب بده.

آزاده گفت...

من اتفاقن خیلی آدم احساسی ای نیستم و یکی از مشکلاتم هم همینه که این منطقی بودن بعضی وقتها رهاییمو ازم می گیره و تنها جایی که راحت احساساتم بروز می کنه همینجاست (وبلاگم). گاهی بهتره آدم دست از منطقی بودن حتی برای چند لحظه برداره. ضمنن این حرف که دخترا احساسی برخورد می کنن و این حرفها یک کلیشه خیلی قدیمیه و اینطوریها هم نیست. یک آدم منطقی باید دقیقتر و بهتر به اطرافش نگاه کنه