۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه

هيچي همينطوري

سه شبه دارم ساعت 12 مخوابم. يعني عملا دارم زير 7ساعت در شبانه روز ميخوابم. از ديروز مدام ميخوام عصباني شم. تحمل ام خيلي كم شده. ولي مثلا يكشنبه و شنبه اينجوري نبود حالم. از اون وضعيت هاي روانيه كه مدام دوس دارم مث نقل و نبات به زمين و زمان فحش نثار كنم: "ريدم تو اين زندگي تخمي، شاشيدم تو اين مملكت سگ-صاحاب گوه، كييرم تو دهن احمدي..."
آيا واقعا دليلي وجود داره كه وقتي حالم خوب نباشه نيام و اينجا فحاشي نكنم. فك كنم اونايي كه دارن ملاحظه خواننده هاي ثابت يا گذري يا آشناي وبلاگشون رو ميكنن، بايد خيلي بدبخت باشن. يكي شون هم خودم هستم كه هنوز جرات نكردم از تجربه هاي ... بنويسم!

هیچ نظری موجود نیست: