۱۳۹۰ مرداد ۲۰, پنجشنبه

چه حالي ميده گشادبازي

آخه حيف نيست جون من؟! اين بيخيالي رو از دست بدي و بيوفتي دمبال علم كه مثلا ميخواي تمام استعدادهات رو شكوفا كني؟؟؟ آيا بقول آرش واقعا انسان ها با به اصطلاح "پرورش نبوغ"شون در تمام جهات، ناخاسته پا در راهي نهادند كه منجر به نابودي خودشون ميشه نهايتا؟! مثلا من كو.ن-گشاد برم و تمام نبوغي كه از راه بابا و ننه م بهم رسيده رو بكار بگيرم و يه بايوپليمر (biopolymer) مُشت سنتز كنم. بعد باز 4روز ديگه همين بايوپليمر ناجنس مياد ميره نفوذ ميكنه به فلان جاي خاص بدن و يه مرضي كه تاحالا نيود رو بوجود مياره. باز 4 سال بعدش تمام همكاران عزيزم در ديگر عرصه هاي تخمي علم مشغول اين ميشن كه برن اين مرض مهلك و ناشناخته رو درمانش كنن!! البته دارم اشتباه ميكنم بقول اصغر،‌ نشستم روز 5شمبه اي تو خونه و كو.نم رو هوا كردم دارم از طريق ناردست "اُوِر جنرالايزيشن" جفنگ به هم ميبافم. شايد! بهرحال هرچي كه هست بهانه خوبيه برا كو.ن-گشادي و دمبال زندگي تخمي ندويدن!

هیچ نظری موجود نیست: