۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

ريدن را دريابيد!!!

قريبن دارم به يقين ميرسم كه آدما از حال-بدي هاشون تو فيسبوك نميگن، و از حال خوبي هاشون تو وبلاگ نميگن!! يا بعبارت ديگه، از هميشه وقتي حالشون خوبه تو فيسبوك حرف ميزنن و وقتي حالشون بده تو وبلاگ، يا شايدم بعبارت ديگه اي بازع دارم شر و ور ميگم باز!!!!
همه اينا برا اين بود كه جلو جلو بگم امروز زياد پر انرژي نيستم، بنابراين گفتم يكم چيز بنويسم. ولي خدا شاهده كه ديروز و يه روز ديگه كه حالم كه خيلي بالا (!!!!) بود ميخواستم بنويسم، ولي فرصت نشد و به يه كاري مشغول شدم باز.
همگام با تعطيلات ايران خودرو وسايپا، گروه پا.رت لاستيك هم اين هفته تق و لق بود. ولي ما اومديم سر كار، چون كارمون زودتر از بقيه كارخونه ها شروع ميشه و همچنين برا رسيدگي به كارهاي عقب مونده تو فشار كمبود مواد نرسيديم انجامشون بديم.
بعد از چند ماه، بالاخره طعم آرامش رو چشيديم. كم كم داشت يادمون ميرفت، كار هم ميتونه لذت بخش باشه و بدون استرس و دوندگي.
زبان نميخونم، فقط كلاس زبانه رو ميرم، اون هم بدون هيچگونه مطالعه اي. تافل ثبت نام نكردم. نميدونم سال ديگه كه اين نوشته رو بخونم، به خودم فحش خواهم داد يا نه. انگار خرفت شدم. كوونم گشاد شده، مثلا دارم خودم رو خر ميكنم تا هدفم رو مورد بازبيني قرار بدم.
باز نميدونم. خسته-م. كار همه انرژي-مو ميگيره، شايدم نميگيره، شايد كوونم رو گشاد ميكنه، شايد دارم زر ميزنم. ولي هرچي هست، به اين رسيدم كه، حداكثر بتونم يه ماه و نيم هم بكشم و برا تافل بخونم. جي آر اي رو كجاي دلم بذارم، لابد اونو ديگه عمه-م ميخونه ميره امتحان ميده!! اين وسط سرچ كردن استاد و دانشگاه و ايميل زدن و ور زدن و مقاله دادن و .... واي نه، حتي از فكرش هم كوونم درد ميگيره. آخه مگه چند بار قراره در عمرم 27 سالم باشه؟؟؟ تا كي بايد همش بدنبال يه موقعيت جديد و بهتر باشي و در حال انرژي-صرف كردن برا اون!! 

از اين برج 150 تومن ميوفته رو حقوقم، 80 تومن هم افتاده رو اجاره خونه-م. اگه فرض كنم بهمين نحو همه چي در حال پيشرفت باشه (هزينه ها و حقوق) ميتونم دلمو خوش كنم كه وضعم يقينن از اين بدتر نميشه، ديگه ترقي اساسي پيش-كش!

يه نتيجه اي هست كه قبلن هم بهش رسيدم. وقتي حالم زياد نرمال نيست، وضعيت مزاجي-ام نقش بسزايي در اون داره. حالا ممكنه شما خواننده احتمالي يه اين بخندين، ولي من بهش رسيدم و برام جواب هم ميده. يه روز صبح كه شب-اش مث خر خوردين، و هنوز نريدين، امكان نداره حال خوبي برا كار كردن داشته باشين!! بر عكسش وقتي ميريني همچنين نور به چشمهات مياد كه دوس داري سر صبحي فيل بگايي!!!

نتيجه غيراخلاقي: بجا زبان و تافلو ... بايد به چگونه و چه-زماني ريدن فك كنم.

هیچ نظری موجود نیست: