۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

بازم انحراف!

نخير، راه ندارد، بايد بنويسي بلكم اين ذهن آروم بگيره و هي تو رو دنبال خودش نكشه.
يه رابطه با يه خانم ايجاد ميكني.
 تو نياز عاطفي داري به جنس مخالف، همچنين نياز جنس.ي.
برا رابطه وقت ميذاري و انرژي. احتمال قوي ميدي كه طرف هم، نه به اندازه تو، ولي حتمن فك ميكنه به چند و چون رابطه. با اونكه شوخي هاي جنس.ي ميكنين، ولي "طرف-خانم" از همون ابتدا گوشزد فرمودنbe sure كه هيچگونه رابطه جنس.ي از هيچ نوعش نخواهيم داشت. تو پيش خودت ميگي، خب درستش هم همينه، س.ك.س مسير عشق رو منحرف ميكنه و ...
فك ميكني كه اين اوقاتي كه دارين ميرين بيرون، بجهت آشنايي و نزديكيه، درسته كه اون گفته با از-چت-آشنا-شده مزدوج نميشه، ولي به خودت مطمئني كه اگه بخواي اون رو هم ميتوني قانع كني. بالاخره "طرف-خانم" اهل فكر و منطقه. شما مراحل آشنايي رو طي كردين، حالا بهر طريقي استارت اين آشنايي خورده باشه.
بعد از يه مدت ميفهمي كه، اشتباه ميكردي، ايشون فك نميكنن زياد به اين رابطه، فقط در حد يه شريك پياده روي و يه مكالمه نيم ساعته در هفته شايد.
پس اشتباه ميكردي!!! باز خوبيش اينه كه توهم زياد ادامه پيدا نكرد.
پس اينهمه فكر و تحليل كردنت، از اولويت دادن بيجاي تو بوده به اين رابطه.
ياد يه موضوعي ديگه هم ميوفتي، كه اكثر پسرهاي  ايراني خارج رفته-بجهت-تحصيل ازش شاكي ان. اينكه دختراي ايراني بهشون محل نميذارن، يا خيلي كم اتفاق ميوفته كه رابطه جدي بينشون ايجاد بشه. تو ميتوني اينجوري نتيجه گيري كنن.
اون دسته از دخترهاي ايراني كه آزاد تشريف دارن و قصد يه رابطه جدي (رابطه اي كه قاعدتن بُعد جنس.ي هم داره) دارن، سراغ يه ايروني نميرن چون ميدونن (بصورت پيش-فرض و لدُنّي) كه مرد ايراني بعد از س.ك.س با يه خانم، به ازدواج بهش نميتونه فك كنه!!!!
تو ميتوني همين رو تعميم بدي به طرفت، كه ميگه با كسي كه از چت آشنا شدم ممكن نيس ازدواج كنم(لااقل صادق بوده باهات) و همون پيش-فرضه با يكم تغيير، يه مرد ايراني با دختري كه از چت آشنا شده ازدواج نميكنه!!!

اصلن، برو آقاجان وقتتو يجور ديگه پر كن، برو ورزش، زبان بخون، همصحبت اگه نياز داشتي، زبون ديوار رو ياد بگير و با ديواراي خونه ات حرف بزن، اگه اونجات هم زد بالا برو ....

۶ نظر:

عاطفه گفت...

بله، همينگونه است!!!

عاطفه گفت...

بنظرم برداشتت از حرفهای خانومه اشتباه بوده !
کسی لزوماً ریسک پیاده روی با جنس مخالف رو نمپذیره !
پس نیاز عاطفی دو طرفه است ،رابطه میتونه در حدی باشه که نیاز عاطفی هر دو طرف برطرف بشه ولی چیزی به نام نیاز جنسی هم وجود داره که این وسط کار رو خراب میکنه اونم به این صورت که معمولاً طرف مذکر رابطه رو خسته میکنه و منجر به فرآیند cut میشه !
پس تو که خودتو میشناسی و اگر می دونی این قضیه برای تو محتمله (قضیه خسته شدن از رابطه بدون س.ک.س)با کسی که احتمال هرمدل س.ک.سی رو منتفی کرده (حتی گفته به ازدواج هم فکر نکن)رابطه رو شروع نکن !!
مطمئن باش طرفت هم بعد از اینکه میبینه تو اهمیتی به نظرش در مورد ازدواج و احتمال صفر و اینا ندادی ناراحت میشه چون دقیقاً میرسه به اون چیزی که نمیخواد برسه یعنی میرسه به اینکه این رابطه با یک هدف نهایی جنسی برقرار شده و اصلاً نمیتونه سالم باشه و نیاز عاطفیت رو در حالی برطرف کنه که تو هم داری سعی میکنی طرف مقابل رو تغذیه روحی و روانی کنی !
ضمناً شوخی های سکسی احتمالاً تعریف های متفاوتی دارن در بین دخترها و پسرها !شاید به این خاطر که هیچ دختری(حداقل من اینطوری فک میکنم) باشوخی تحریک نمیشه !و معمولا! در روابط صمیمی اجتناب ناپذیره قضیه ی شوخی های جنسی فقط بین دوستهای صمیمی با جنس متفاوت نیس دخترا نصف بیشتر حرفهابی که با دوتهای صمیمی هم جنسشون هم میزنن ی مدل شوخی جنسیه !ی مدل رفتار فوق العاده عدی شده .


شاید طرف مقابلت فقط میخواسته زبون دیوار رو یاد نگیره و نگیری !

عاطفه گفت...

تصحیح میکنم :))))
دوتهای صمیمی هم جنسشون:دوستهای صمیمی هم جنسشون
فوق العاده عدی شده :فوق العاده عادی شده .

نادون خان گفت...

سلام عاطفه
واللا من كه نفهميدم ربط كامنت تو رو با پستم. بحدي بشك افتادم كه دوباره رفتم پستم رو خوندم! بنظر ميرسه همون حرف هاي هميشه ت رو دوباره گفتي و متوجه تناقض هاي حرفت نميشي. البته ديگه قصد ندارم تناقض در بيارم از حرفات، بهتره خودت ياد بگيري 
ميتوني برچسب دروغگو بهم بزني، ولي من كه گفته بودم اگه تو هم بخواي س.ك.سي بين ما اتفاق نميوفته تو اين مرحله. مسخره اس، ولي به اين فك كن كه وقتي ميگي همه پسرا به س.ك.س فك ميكنن، دخترا نه كمتر، بلكه فقط به حفظ باكرگي فك ميكنن، كه باز هم يه ديد جنسيه.
در واقع من تو اين پست به خودم ايراد گرفتم، انحراف خودم بود. دليل اين انحراف رو از ديد خودم، برا خودم تحليل كردم. تو هم دوس داشتي ميتوني فك كني، بدون هيچ پيش زمينه اي. چون پيش زمينه فكري برداشت رو خراب ميكنه.
اگه با دقت بيشتر و پيش-زمينه كم-رنگ تري ميخوندي پستم رو، متوجه ميشدي اشتباه من اين بود كه به غلط فك ميكردم تو هم بهم فك ميكني و درگير من هستي، اقلا بعنوان يه دوست.
الان هم بنظر من تموم شده نيس، فقط جدي نميگيرم. همون كاري كه تو داري ميكني.
بهرحال همونطور كه گفتي، بهترين كار اينه كه برنامه هاتو بخاطر هيچ كسي بهم نزني، و به هدفت فك كني. من شديدن موافقم باهات 

عاطفه گفت...

راستش منم رفتم پستت رو دوبارi خوندم چون شدیدا به شک افتادم ولی نفهمیدم کجاش ربط نداره !!!!
ضمناً من هیچ تناقضی تو کامنتم نمیبینم{آیکون سوت زدن}جدی میگl . یکم ساده تر به قضایا نگاه کن نیازی نیس هر چیزی رو بپیچونی !
ی مقدار از ج کامنتت در ج نظرم هم نمیتونم اینجا بنویسم اگر امشب وقت کردم ایمیل میکنم .

اصغر گفت...

به قول دکتر هلاکویی، یکی از خطاهای ضمیر و ذهن این است که شخص، حس و نظر و بیش از همه احساس خود را واقعیت خارجی بداند به این معنا که اگر من کسی را دوست دارم و یا نظر مثبتی در مورد وی دارم، او حتما انسان خوبی است. در حالیکه می دانیم که احساسات و عواطف از طریق حس، تخیل، هوش، احساسات دیگر و به ویژه در مورد انسان سالم از طریق عقل، به دست می آید و هیچ توانایی در جهت ارزیابی واقعیت خارجی ندارند.
بدتر از این حالت، زمانی اتفاق می افتد که شخص، احساسات خود را به دیگری نسبت داده و به نوعی فرافکنی دست می زند به این معنی که اگر من کسی را دوست دارم، او نیز باید من را دوست داشته باشد و یا اینکه اگر من نظری در مورد رابطه با شخص مقابل دارم، او هم باید همین عقیده را داشته باشد و یا در نهایت به نظر من نزدیک شود.
این نحوه های تفکر، به خاطر خطاها و مشکلاتی که به وجود می آورد، فرد را از واقعیت دور کرده، شرایط و موقعیت را بر هم می زند و در جهت ارتباط با دیگران با مسائل و مشکلاتی روبرو می شود.