۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

شنا سگي!

بالاخره بعد از نزديك به 2هفته فراغتي حاصل شد تا بيام و يه چيزكي بنويسم. بالاخره تونيستم تا حدي با سيستم جديد كنار بيام و ايميل هاي خونده-نشدم به صفر رسيد!! مدير جديد واحد جديدم كه همون واحد سابقمه كه همزمان كه من برگشتم به اين واحد مديرش رفت و  قسمت عمده كاري اونو بمن تحويل دادن، بسيار سيستماتيك عمل ميكنه. (حالا زياد زوز نزنين كه چي به چي شد، نتيجه رو دريابيد...) دو هفته اس كه هي زرت و زرت آزمايشي ميزنيم و بعد بدو بدو كه باز تو خط مشتري چي جواب ميده و بعد از اون طرف روند كارها بود كه دهنم سرويس شد تا بفهممشون، اون هم در اوج مشكلات و فشار!! اين حالت يادگيري رو قبلن مدير كارخونه گفته بود كه "سيستم يادگيري ما در پارت.لاستيك اينجوريه كه طرفي كه شنا بلد نيس رو ميندازيم تو 4متر كه خودشو به كنار امن استخر برسونه!!" ديگه حالا شما نرين تو نخ اينكه سيستم هاي مديريتي و استانداردها و سازماني-سيستماتيك برخوردكردن پس كجا ميره؟؟؟ همينه كه هست، يه سيستم شلم-شوروايي از مديريت جديد بومي شده ايراني! اگه شنا هم ياد نگرفتي با اون مدل، هم كه تكليف روشنه!
كم كم دارم مي فهمم ملت كارمند چرا به تور و مسافرت نياز دارن، چون واقعا خسته ميشه آدم، هر روز در يك ساعت خاص پا شي و يك روال تكراري رو طي كني، خب معلومه بالاخره خسته ميشي، روبات كه نيستي! حالا من در اين 3ماه و نيم اخير هم خيلي چيزا ياد گرفتم، هم شنا كردن در 4 متر! آخه چند روز پيش كه رفتم استخر، بدون مشكل تمام زمان رو تو 4متر شناور بودم. فقط يه مشكل خاص وجود داشت كه يه طول استخر رو نميتونستم بدون وقفه كرال برم! يعني تو 4متر شناور شدن تازه قدم اوله، اينكه نفس و ماهيچه همزمان داشته باشي و بتوني خوب شنا كني و خوب هم زيرآبي بري، قدم بعديه، كه الان تو اين مرحله ام. مرحله بعد ميتونه قهرمان شدن در شنا كرال يا قورباغه يا سگي باشه!
نهايتش ميخوام اينو بگم كه الان من دارم در پارت.لاستيك در شنا سگي و امثالهم مهارت پيدا ميكنم، باور نميكنين بياين موبايل مدير كارخونه مون رو ميدم از خودش بپرسين!


۱ نظر:

عاطفه گفت...

نه بابا باور کردیم :D